محمد هانی در 5 ماهگی
وقتی اسم بابا رو می شنوی می خندی و شروع می کنی به بوبو کردن عادت به انگشت مکیدن ، اونم نه یکی 4 تا.... یه شب از خواب بیدار شدی ، خیس عرق بودی مجبور شدیم لباساتو عوض کنیم .لختت کردیم اونم با چشم پف کرده... بابا هم این عکس رو شکار لحظه کرد اوج خستگی محمدهانی وقتی لالاش میاد.... اینم از شیطنتای خونه مامان جون و باباجون.... محمدهانی در حال بوبو گفتن و آب دهان را به بادکنک تبدیل کردن گاهی مغروری.... اینطوری گاهی بی حوصله .... اینطوری دست عمو ابولفضل درد نکنه شب یلدا موهای خوشگلمو آلمانی کوتاه کرد پرواز در اوج با یک خمیازه و فریاد ب...
نویسنده :
مامان و بابا
23:53